تفاوت تدبّر با تفسیر چیست؟
تفسیر از چند جهت با تدبّر متفاوت است:
رهبر معظم انقلاب در این باره می فرماید:اصلًا تدبّر براى تفسير كردن نيست؛ براى فهميدن مراد است. انسان هر سخن حكيمانهاى را دوگونه مىتواند تلقّى كند: يكى سرسرى و با سهلانگارى؛ يكى با دقّت و كنجكاوانه. اين اصلًا به مرحلهى تفسير كردن و تعبير كردن نمىرسد. تدبّرى كه در قرآن لازم است، پرهيز كردن از سرسرى نگريستن در قرآن است؛ يعنى شما هر آيهى قرآنى را كه مىخوانيد، با تأمّل و ژرفنگرى باشد و دنبال فهميدن باشيد. اين همان تدبّر است و بدون اينكه نيازى به اين باشد كه انسان، سلايق خودش را به قرآن تحميل كند كه همان تفسير به رأى است خواهيد ديد كه بابهايى را از معرفت، به حسب محتواى آيه هرچه كه محتواى آيه است باز مىكند. مثل سطوح مختلف درياست كه هركس در هر سطحى برود، بهرهاى از آن خواهد بُرد حالا اين تشبيه نارسايى است، ليكن براى تقريب به ذهن است البته هر چيزى را كه انسان نفهميد، هر معنايى را كه درست، سر در نياورد و تركيب يا عبارتِ مشكلى بود، به تفسير مراجعه مىكند. منظورم اين است كه تدبّر، اصلًا به عالم «تفسير به رأى» نزديك نمىشود.
8. خلط تدبّر با تفسير به رأي
يكي ديگر از حجب كه مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيّه است اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسِّرين نوشته يا فهميدهاند كسي را حقّ استفاده از قرآن شريف نيست. و تفكّر و تدبّر در آيات شريفه را به تفسير به رأي، كه ممنوع است، اشتباه نمودهاند؛ و به واسطه اين رأي فاسد و عقيده باطله قرآن شريف را از جميع فنونِ استفاده عاري نموده و آن را بكلّي مهجور نمودهاند؛ در صورتي كه استفادات اخلاقي و ايماني و عرفاني به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأي باشد.